بهتازهگی زلمی خلیلزاد، فرستاده امریکا در امور صلح افغانستان وارد پاکستان شده و با مقامات آن کشور درباره صلح افغانستان گپوگفتهایی داشته است. در همین حال، شاهمحمود قریشی، وزیر امور خارجه پاکستان با اشاره به صلح افغانستان افزوده است که توافق میان امریکا و طالبان، زمینه گفتوگوهای بینالافغانی را فراهم میسازد. وزیر خارجه پاکستان همچنان وعده سپرده که اسلامآباد از پروسه صلح افغانستان حمایت میکند و آن را به سود منطقه و جهان میداند.
این گفتوگوها درحالیست که تلاشها پیرامون مسئله صلح افغانستان در یک سال گذشته جدیتر از هر زمانی پیش رفته و ظاهراً طرفهای امریکایی و طالبان بهمنظور برقراری صلح در کشور مصمم بهنظر میرسند. طالبان در یک سال اخیر با حضور در میزهای صلح از مسکو گرفته تا قطر و از بجینگ گرفته تا اسلامآباد همواره تاکید بر صلح داشته و آن را به سود همه طرفها دانستهاند. هرچند شکوتردیدهایی نیز وجود دارند که طالبان در امر صلح صداقت و استقلالیت را ندارند و این پروسه را صرف فرصتی برای کسب امتیاز بیشتر و رسیدن به کرسی قدرت سیاسی در افغانستان میبینند.
واقعیت اینست که هماکنون یکنوع نگرانی و ابهام در پروسه صلح افغانستان دیده میشود و آن نبود شفافیت، صداقت و خط مشی روشن در این میان است. امریکاییها که بهنظر میرسند بار سنگین جنگ افغانستان آنها را در یک تنگنای بزرگ و طاقتفرسا قرار داده، اکنون میکوشند بههرگونهی لازم پارههای جنگ و صلح افغانستان را ولو بهگونه مقطعی به هم بخیه کنند و خود را از این گیرودار رها سازند. این دیدگاه را زمانی میشود جدی گرفت که به اظهار نظر دولتمردان امریکا درخصوص جنگ افغانستان نگاهی داشته باشیم. سال گذشته، دونالد ترامپ، رییس جمهور امریکا در یکی از سخنرانیهایش جنگ افغانستان را "خستهکننده" توصیف کرد و به مردم امریکا وعده سپرد که با ختم این جنگ طولانی نظامیانش را از افغانستان بیرون خواهد کرد. پس از این بود که زلمی خلیلزاد را ماموریت داد تا با طالبان وارد گفتوگو شود. اینک یک سال از مذاکرات صلح طالبان با امریکاییها گذشته و گفته میشود روی مواردی محدود میان دو طرف توافقاتی صورت گرفته که آنهم هنوز نهایی نشده است. دستپاچهگی امریکاییها در روند صلح تا جایی چانس امتیازگیری بیشتر طالبان را افزایش داده و سبب شده که دامنه خواست و طمع آنها بازتر شود. پذیرش شعار "کاهش خشونت" آنهم محدود به چند شهر بزرگ افغانستان، از سوی امریکاییها، نمونهای از نازبرداری و امتیازدهی از روی جبر است که ضعف طرف مقابل طالبان را نشان میدهد. از سوی دیگر، حمایت پیدا و پنهان پاکستان از گروه طالبان، نگرانی دیگری را پیش میکشد که شاید پروسه صلح افغانستان را به سود طالبان و به زیان افغانستانیها سمتوسو دهد. این یک واقعیت است که طالبان ساخته و پرداخته پاکستان و لابیهای غربی و عربی آن بوده است. حمایتهای مالی، نظامی و فکری پاکستان از این گروه، نشان میدهد که پاکستان بستری امن و لانهی قبلی و فعلی طالبان بوده و آن کشور تلاش خواهد کرد تا از طریق این نیرو در آینده سیاسی افغانستان تسلط داشته باشد. این مسئله با توجه به آسیبپذیری اوضاع سیاسی و اجتماعی افغانستان زنگ خطری جدی برای منافع ملی ما خواهد بود که درصورت نبود یک مکانیزم روشن تهدیدی برای آینده سیاسی کشور بهحساب میآید. در اینسوی دیگر، فضای سیاسی و اجتماعی افغانستان نیز آنگونه که ایجاب میکند پذیرای نسخه صلح با محوریت امریکا، طالبان و اسلامآباد نیست. نبود اجماع ملی برای مصالحه با طالبان نگرانی دیگریست که از دیرسو در محافل ملی و بینالمللی مطرح است. احزاب سیاسی، حکومت افغانستان، جامعه مدنی و سایر نیروهای تاثیرگذار، هرازگاهی ساز مخالف و موافق مینوازند و همهی آنها در مصالحه با طالبان به تصمیم مشترک نرسیدهاند. این یک چالش عمده برای پروسه صلح است. هماکنون ارگ ریاست جمهوری "برقراری آتشبس" را پیششرط اصلی آغاز مذاکرات بینالافغانی میداند و ریاست اجرائیه حکومت در معیت برخی جریانهای دیگر، با طرح "کاهش خشونت از سوی طالبان" موافق بهنظر میرسند.
وجود چنین چالشها، نگرانیها و ابهامات، این احتمال را پیش میکند که نسخه صلح فعلی امریکا و طالبان نخواهد توانست صلح واقعی را در کشور به ارمغان بیاورد و درصورت انجام آن، شاید بهگونه مقطعی و موقتی شاهد صلحی شکننده با طعم امریکایی خواهیم بود.
نویسنده: سیدضیا موسوی
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/13586
تگ ها: